یا صاحب الزمان

  • خانه 
  • جمعه های مهدوی طلیعه حضور علت غربت محبت پدر و شهرت محبت مادر 

همراه منتظر

04 دی 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

دوری برای عاشق درد دارد؛درد بی درمان شنیدی ؟

حال من یعنی همین بی تو بودن درد دارد می زند من را زمین…

      هوا سرد بود؛سوز سرما همه را وا داشته بود ڪه لباس گرمی بپوشند ,دلبر ما نیز در آن ڪاپشن خاڪی رنگش دلبری میڪرد.با مادر و پدرش ڪنار اتوبوس ایستاده بودیم وقت خداحافظی بود باید از یارم دل میڪندم، چه سخت است پرواز پرنده ای بدون بال هایش .

      پدر را بغل ڪرد و سرش را بوسید پدر نیز پیشانی پسر را بوسید ،نوبت به مادر رسید … پسر بود دیگر طاقت دیدن اشڪ های مادرش را نداشت ؛شانه های مردانه اش تڪان می خورد .یار من ؟! مرد من ؟! دارد گریه می ڪند ؟؟ این سوال دل من بود از خودم.

     صدای قرآن خواندن در فضا پخش میشد ،بوی خاڪ باران خورده دیشب به مشامم می رسید ، صدای جیڪ جیڪ پرندگان  همهء آنها دست به دست هم داده بودند ڪه من هنوز نرفته دلتنگش شوم.

(از دید معشوق)

     بالاخره باید از او هم خداحافظی می ڪردم؛وقتی مادرم را بغل ڪردم نتوانستم خودم  را ڪنترل ڪنم گریه ڪردم ،دیدم ڪه او هم با دیدن اشڪ های مرد زندگی اش گریه ڪرد.همسرم ڪسی ڪه وقتی مریض بودم  برایم مادر بود،ڪسی ڪه وقتی به مشڪلی بر می خوردم برایم پدر بود و در آخر همسفر زندگی ام بود.قرار بود باهم زندگی قشنگی را بسازیم با چند وروجڪ (آخ وقتی یاد آن می افتم  ڪه قرار بود در آینده پدر بشوم په حالی پیدا میڪنم…) اما…اما من میدانم ڪه این رفتنم برگشتی ندارد…

(از دید عاشق)

       روبرویم ایستاد؛هردوی ما چشمانمان اشڪی بود با چادر مشڪی ام اشڪ روی گونه اش را پاڪ ڪردم زبری ته ریشش ڪه همیشه دلم را میبرد زیر دستم آمد،چادرم را گرفت و به آرامی بوسید وبا زمزمه ای ڪه فقط خودم بشنوم گفت : ((  مجنون توام حضرت آرام . میسپرمت اول به خدا بعد به پدر و مادرم .یا علی (ع) )) . بدون اینڪه به چشمانم نگاهی ڪند سر به زیر سوار اتوبوس شد و ڪنار پنجره نگاهش به نگاهم افتاد خندید ،نگاهش را از من گرفت و رفتند. (سربازان امام خدانگهدار…) جمله ای بود ڪه آخرین لحظه روی پارچه ته اتوبوس دیدم.

     حال 39سال از آن روز میگذرد و هربار ڪه به دیدار مزار شهدای گمنام می روم این بیت شعر زیبا را روی دفترم میبینم و حسرت میخورم : دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ؟ابری ڪه در بیابان بر تشنه ای ببارد…

#نوشته خانم معصومه جهان مهین

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا صاحب الزمان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس