یا صاحب الزمان

  • خانه
  • جمعه های مهدوی طلیعه حضور علت غربت محبت پدر و شهرت محبت مادر 

ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

06 دی 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

۸ ربیع‌الثانی سالروز طلوع یازدهمین ستاره هدایت، امام حسن عسکری (ع) است. آن حضرت در سال 232 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود و 28 سال در دار دنیا زیست.


اخلاق و شخصیت ایشان همچون پدران بزرگوارشان نمونه بهترین اخلاق انسانی و بالاترین شخصیت آسمانی بود.
 
از دوران خردسالیِ آن جناب نقل است در روزی که کودکان شهر در حال بازی بودند ایشان در گوشه ای نشسته بود و از خشیت الهی گریان بود. رهگذری اشکهای کودکانه ایشان را دید به خیال خود پنداشت آقا زاده چون بازیچه ای ندارد گریان است. گفت: «ناراحت نباش من برايت یک اسباب بازي مي ‏خرم!»
فرمود: «ما را برای بازی نیافریده اند»
مرد گفت: پس برای چه آفریده اند؟
فرمود: «برای دانش و پرستش»
مرد با تعجب پرسید: از کجا این را می گویی؟
فرمود:از کلام خدا که فرمود:«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»[1] «آيا گمان مي‏کنيد که شما را بيهوده (و براي بازي) آفريده ايم و شما به ما بازگشت نمي کنيد؟»

بهره ای از کلام امام (ع) 

1. «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ في بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ»[2]
تمام پليدي ها در خانه اي قرار داده شده و كليد آن دروغگويي است.

2. «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَي اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدْرَكُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّيْلِ»[3]
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفري است كه جز با عبادت در شب حاصل نگردد.

4. «كَفاكَ أَدَبًا تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ.»[4]
در مقام ادب براي تو همين بس كه آنچه براي ديگران نمی پسندی، خود، از آن دوری كنی
.

 1 نظر

همراه منتظر

04 دی 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

دوری برای عاشق درد دارد؛درد بی درمان شنیدی ؟

حال من یعنی همین بی تو بودن درد دارد می زند من را زمین…

      هوا سرد بود؛سوز سرما همه را وا داشته بود ڪه لباس گرمی بپوشند ,دلبر ما نیز در آن ڪاپشن خاڪی رنگش دلبری میڪرد.با مادر و پدرش ڪنار اتوبوس ایستاده بودیم وقت خداحافظی بود باید از یارم دل میڪندم، چه سخت است پرواز پرنده ای بدون بال هایش .

      پدر را بغل ڪرد و سرش را بوسید پدر نیز پیشانی پسر را بوسید ،نوبت به مادر رسید … پسر بود دیگر طاقت دیدن اشڪ های مادرش را نداشت ؛شانه های مردانه اش تڪان می خورد .یار من ؟! مرد من ؟! دارد گریه می ڪند ؟؟ این سوال دل من بود از خودم.

     صدای قرآن خواندن در فضا پخش میشد ،بوی خاڪ باران خورده دیشب به مشامم می رسید ، صدای جیڪ جیڪ پرندگان  همهء آنها دست به دست هم داده بودند ڪه من هنوز نرفته دلتنگش شوم.

(از دید معشوق)

     بالاخره باید از او هم خداحافظی می ڪردم؛وقتی مادرم را بغل ڪردم نتوانستم خودم  را ڪنترل ڪنم گریه ڪردم ،دیدم ڪه او هم با دیدن اشڪ های مرد زندگی اش گریه ڪرد.همسرم ڪسی ڪه وقتی مریض بودم  برایم مادر بود،ڪسی ڪه وقتی به مشڪلی بر می خوردم برایم پدر بود و در آخر همسفر زندگی ام بود.قرار بود باهم زندگی قشنگی را بسازیم با چند وروجڪ (آخ وقتی یاد آن می افتم  ڪه قرار بود در آینده پدر بشوم په حالی پیدا میڪنم…) اما…اما من میدانم ڪه این رفتنم برگشتی ندارد…

(از دید عاشق)

       روبرویم ایستاد؛هردوی ما چشمانمان اشڪی بود با چادر مشڪی ام اشڪ روی گونه اش را پاڪ ڪردم زبری ته ریشش ڪه همیشه دلم را میبرد زیر دستم آمد،چادرم را گرفت و به آرامی بوسید وبا زمزمه ای ڪه فقط خودم بشنوم گفت : ((  مجنون توام حضرت آرام . میسپرمت اول به خدا بعد به پدر و مادرم .یا علی (ع) )) . بدون اینڪه به چشمانم نگاهی ڪند سر به زیر سوار اتوبوس شد و ڪنار پنجره نگاهش به نگاهم افتاد خندید ،نگاهش را از من گرفت و رفتند. (سربازان امام خدانگهدار…) جمله ای بود ڪه آخرین لحظه روی پارچه ته اتوبوس دیدم.

     حال 39سال از آن روز میگذرد و هربار ڪه به دیدار مزار شهدای گمنام می روم این بیت شعر زیبا را روی دفترم میبینم و حسرت میخورم : دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ؟ابری ڪه در بیابان بر تشنه ای ببارد…

#نوشته خانم معصومه جهان مهین

 نظر دهید »

بیانات مقام معظم رهبری (ره)در مورد ضرورت کار فرهنگی روی کودک و نوجوان

28 آذر 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسئله کودک و نوجوان را آن‌چنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می‌کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسئله بپردازند. امروز قضیه تربیت کودک و نوجوان، با گذشته‌های دور ـ حتی با گذشته‌های نه چندان دور، مثلاً با بیست سال پیش ـ خیلی تفاوت کرده است.

ما می‌خواهیم از این نسلی که امروز مثل ماده خامی و مثل ذخیره‌ای در اختیار یکایک ماست، چه ساخته شود؟ آینده‌ای را که آنها خواهند ساخت و پرداخت و پیش برد، چگونه تصویر کرده‌ایم؟ اگر حقیقتاً به آرمان‌های اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دست‌های استبداد سیاه در این صدوپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر می‌کنیم؛ اگر اینها برایمان مهم است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت می‌دهیم، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، درباره آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم؛ که احساس می‌کنم برای برخی از مسئولان امور فرهنگی ـ دست‌اندرکاران ـ مسئله به این شکل مطرح نیست!

امروز کودک ما ـ چه برسد نوجوان ـ آگاهی و هوشیاری‌ای دارد که داده تردیدناپذیر جوّ و فضای انقلاب است. در گذشته این آگاهی‌ها، این آزادی‌ها و این روح استفهام و این میل به دانستن، نبود. دسترسی‌هایی هم وجود دارد که در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست, بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایت‌کننده فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست. قضیه از این طرف مطرح است. وقتی که ما از یک متاع فرهنگی فاسد که از طرف دشمنِ کشور، دشمنِ مردم، یا لااقل یک بیگانه بی‌علاقه ـ از اینکه دیگر کمتر نیست ـ حرف می‌زنیم، بعضی خیال می‌کنند که ما از دسترسی‌های فرزندان خودمان ناراحت و نگران هستیم یا شکایتی داریم. می‌گویند: «آقا! جوانند، بگذارید بفهمند!» کأنّه ما می‌خواهیم جوانمان نفهمد! ما از دسترسی بیگانه به ذهن فرزند خودمان نگرانیم. قضیه از آن طرف، قابل مطالعه و بررسی است.

بچه شما در آغوش شما، در مدرسه شما، در کتاب‌خانه کانون و جلوِ روی شماست و شما برای او فکرهایی، آینده‌ای و امیدواری‌ای دارید. ناگهان مشاهده می‌کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است ـ شما با این بچه خویشاوندید، شما معلّمش، پدرش، یا مربی‌اش هستید, لیکن او بیگانه و بی‌علاقه به سرنوشت این بچه است ـ به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگی متداول و رسانه‌های گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!

نتیجه چیست؟ این است که ما باید گردشِ کار را تُندتر کنیم. ما باید بیشتر تلاش کنیم و می‌توانیم. من اعتقاد دارم ما می‌توانیم بهتر، عینی‌تر، دقیق‌تر و سریع‌تر کار کنیم و نگذاریم.

پس نکته اول، در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است. من به شما عرض کنم که شما مربی عزیز، شما که در کتاب‌خانه با کودک مواجه می‌شوید، شما که قصه می‌گویید، شما که کتاب می‌فروشید، شما که کتاب می‌خوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار می‌دهید، بدانید که الان درست روی نقطه اصلی و اساسی حرکت می‌کنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام می‌دهید. آن کسی می‌تواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر می‌کنید. پس این نکته اول در مورد اهمیت کار بر روی کودکان و نوجوانان است یا به تعبیر بهتر، برای کودکان و نوجوانان است که در حقیقت برای آینده، برای خانواده‌ها، برای کشور و تاریخ است.

 نظر دهید »

برگزاری نماز جماعت

21 آذر 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

برگزاری نماز جماعت توسط اساتید تربیت مربی در طول دوره تربیت مربی کودک

 نظر دهید »

هوای نفس

21 آذر 1396 توسط ياسمن حاج حسيني تازياني

                                                                       اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم

کارهایی ڪہ انجام میدهیم

هیچ فایده‌ای نخواهد داشت ، چرا ؟

چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست

و ما خودمان را گم میکنیم»
 

#شهید_ابراهیم_همت?

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا صاحب الزمان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس